متن های کوتاه ازکتاب: روزی روی چمن ها دارازکشیده بودم وبه اسمان بدون ابرنگاه می کردم که ناگهان ۱۲هواپیمای نظامی ازاسمان ردشدندوخطوط سفیدی پشت سرشان ایجادکردند.من باشگفتی خطاهای سفیدراتماشا کردم که به ارامی محوشدندواسمان باردیگرابی پاک شد. ناگهان فکرکردم چرانقاشی کنم؟ چراخودم را به دوبعدمحدودکنم وقتی می توانم باهرچیزی اثرهنری بسازم؟ بااتش ،اب یاحتی بدن انسان .هرچیز!انگارچیزی درذهنم جرقه زده باشد،فهمیدم هنرمندبودن یعنی ازادی بی اندازه داشتن .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت